شعر کودکان. سفید بود. سفید سفید! مثل برف قشنگ بود و مثل نور زیبا. اما سفید خوشحال نبود. سفید تنهای تنها بود. از تنهایی دلش گرفته بود. یک روز که ...
شعر کودکان. سفید بود. سفید سفید! مثل برف قشنگ بود و مثل نور زیبا. اما سفید خوشحال نبود. سفید تنهای تنها بود. از تنهایی دلش گرفته بود. یک روز که از تنهایی دق کرده بود، با صدای بلند فریاد زد: «یعنی یکی نیست که مرا از تنهایی نجات دهد؟ یکی نیست بیاید با هم کمی بازی کنیم؟ مردم از تنهایی! با کاغذ گلاسه
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.