شرمندگی را از چشمانش ،خواندم من این چشمان غمگین را نمی خواستم حرارت دستش زیاد بود دستم را بالا بردم روی دستش گذاشتم خواستم دستش را از روی ل ...
شرمندگی را از چشمانش ،خواندم من این چشمان غمگین را نمی خواستم حرارت دستش زیاد بود دستم را بالا بردم روی دستش گذاشتم خواستم دستش را از روی لبم جدا کنم دستم را گرفت نزدیکتر آمد. کنارم بود؛ نزدیکتر از همیشه دستش دور شانه ام حلقه ،شد لرزیدم حلقه ی بازویش محکم تر شد گر ،گفتم دور نشدم؛ سرم که روی شانه اش قرار گرفت؛ گرمی بوسه اش روی موهایم آتشی در جانم به پا کرد عطر تنش را همچون گرسنه ای بلعیدم ، من این مرد را با تمام وجود میخواستم.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.