اندیشه که دورترین باز آغازیدن ها نویدش را داده است قرار نیست بیاید. اندیشه همین جاست، در متن های دلوز، جهنده و رقصان در برابر ما، در میان م ...
اندیشه که دورترین باز آغازیدن ها نویدش را داده است قرار نیست بیاید. اندیشه همین جاست، در متن های دلوز، جهنده و رقصان در برابر ما، در میان ما. فلسفه نه به منزله ی اندیشه، بلکه به منزله ی تئاتر: تئاتر تقلید بازی ها بر صحنه های بس گانه، گریزان و آنی که در آن حرکات بی آن که دیده شوند، به یکدیگر نشانه می دهند، تئاتری که در آن در زیر نقاب سقراط، به ناگاه سوفیست قهقهه می زند، تئاتری که در آن وجه های اسپینوزا دایره ای مرکز زدوده را رسم می کنند، در حالی که جوهر همچون سیاره ای دیوانه بر گرد آن ها می چرخد، تئاتری که در آن فیشته ی لنگ اعلام می کند: "من ترک خورده # خودم منحل شده"، تئاتری که در آن لایبنیتس رسیده به رأس هرم، در تیرگی تشخیص می دهد که آن موسیقی آسمانی "پیرو لونر" است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.