رمان فارسی.
داستاني متشنج و آشفته درباره ي زنان تنهايي كه در دنياي بي رحم زنانگي خود سرگردانند. دختري كه ناغافل مادر مي شود و پسرش را به تن ...
رمان فارسی.
داستاني متشنج و آشفته درباره ي زنان تنهايي كه در دنياي بي رحم زنانگي خود سرگردانند. دختري كه ناغافل مادر مي شود و پسرش را به تنهايي بزرگ مي كند.
قسمتی از متن کتاب:
فقط دو بار موقع گرفتن بشقاب انگشت سعید به دستم خورده که صورتش گل انداخته و لبخند زده و فقط یک شب را آنجا نمی خوابد و وقتی برق اتاقم را خاموش می کند، صدای ماشینش را می شنوم که می رود و سرصبح با چشمان سرخ بر می گردد و دوش می گیرد و زیر دوش هم ترانه می خواند.
با وجود پيغام هاي هرروزه ام از نيما خبري نيست. دو روز اول دلشوره اش را دارم ولي بعد عادت مي كنم. نوشين هم هر روز كلي پرس و جوي پيامكي مي كند و من جواب هاي سربالا می دهم. یک هفته خیلی زود تمام می شود و عصر جمعه که از خواب بیدار می شوم، لباس های خودم را می پوشم. سعید از ظهر که دم و دستگاه آش را جمع كرده ام، توي لك است.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.