مجموعه ی ٢٧ داستان کوتاه:«حتما آبگوشت را با نان سنگک بخور»، «پدربزرگ هم پدربزرگ های قدیم»، «اتاقش هنوز بوی سگ و گربه می داد»، «عروسکم از ...
مجموعه ی ٢٧ داستان کوتاه:«حتما آبگوشت را با نان سنگک بخور»، «پدربزرگ هم پدربزرگ های قدیم»، «اتاقش هنوز بوی سگ و گربه می داد»، «عروسکم از درد نرم شد»، «کسی خونه نیس؟»، «احسان مورچه»، «ما هم گاهی چهار چرخمان پنجر می شود»، «مجسمه ها هم مثل گربه ها هستند»، «گریمش پاک شده بود»، « به صحرا شدم عشق باریده بود»، «این جهان پاک خواب کردار است»، «سکوت را در مشتی خاک به من بیاموز»، «تعقیب های مکرر»، «دست دلبر»، «پرنده چه می خواست؟» «نهنگ من کوچک تر بود»، «با تو بودن هم عذابی بود»، «چراغ های روشن حادثه»، «دومینیک بوس ده»، سرداب قدیمی ویلیه»، «بیمارستان فاندلینگ»، «کاسه مرغی»، «غرق شدنی آرام»، «پتوهای کوراغلی گرم تر بود»، نمی توانم تاریکی را ببینم»، «سه سال را این گونه گذراندیم»، «برائت از ...» اشاره کرد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.