فشار روی گرگ هفلی طاقت فرسات. مادرش فکر می کند بازی ها کامپیوتری خیلی از توان ذهنی اش را گرفته و به همین دلیل او را مجبور کرده که کنسول بازی ...
فشار روی گرگ هفلی طاقت فرسات. مادرش فکر می کند بازی ها کامپیوتری خیلی از توان ذهنی اش را گرفته و به همین دلیل او را مجبور کرده که کنسول بازی را زمین بگذارد و روی خلاق خود را نشان دهد. در همین جریان ها او یک بسته پاستیل کرمی پیدا می کند و فکری در سرش جرقه می زند: با ساختن یک فیلم ترسناک خواسته ی مامان را در زمینه خلاقیت برآورده می کند... آیا او با ساختن این فیلم مشهور و ثروتمند خواهد شد؟ یا این که زدن به سیم آخر در این ماجرا، شرایط او را بدتر از قبل می کند...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.