بعدازظهر يك روز آفتابي، دني، جوجه اردك كوچولو داشت در بركه شنا مي كرد كه چشمش به قورباغه سبز افتاد. قورباغه از او خواست تا با هم بازي كنند و ...
بعدازظهر يك روز آفتابي، دني، جوجه اردك كوچولو داشت در بركه شنا مي كرد كه چشمش به قورباغه سبز افتاد. قورباغه از او خواست تا با هم بازي كنند و دني فكر كرد كه قايم باشك بازي كنند... (انگليسي و فارسي با ورق گلاسه)
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.