پسر كوچولو زير درختي نشسته بود و آرزو مي كرد. پسر كوچولو آرزو كرد يك قطار داشته باشد. يك قطار پرنده. قطار هو هو كنان از راه رسيد و سوت بلندي ك ...
پسر كوچولو زير درختي نشسته بود و آرزو مي كرد. پسر كوچولو آرزو كرد يك قطار داشته باشد. يك قطار پرنده. قطار هو هو كنان از راه رسيد و سوت بلندي كشيد. پسر كوچولو سوار قطار شد. اول آرام آرام و بعد تند تند رفت. پس از آن يكدفعه قطار مثل پرنده اي به هوا پريد و پرواز كرد...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.