ندا خانم دختر كوچكي بود. خانه ي او توي دهي، كنار يك تپه بود. ندا خانم با پدر و مادرش در آنجا زندگي مي كرد. پدر ندا مزرعه ي بزرگي داشت. او توي آ ...
ندا خانم دختر كوچكي بود. خانه ي او توي دهي، كنار يك تپه بود. ندا خانم با پدر و مادرش در آنجا زندگي مي كرد. پدر ندا مزرعه ي بزرگي داشت. او توي آن مزرعه گندم مي كاشت. يك روز، پدر و مادر ندا كوچولو براي درو كردن گندم و جو به مزرعه رفته بودند. ندا توي خانه شان، تنهاي تنها مانده بود...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.