رمان طنز.
بخشی از متن کتاب:
این شخص جلو آمد، با ادب و متانت و وقار تمام دست داده با یک صدای خیلی مردانه گفت: «هلمز؛ شرلوک هلمز» آمدم خودم را ...
رمان طنز.
بخشی از متن کتاب:
این شخص جلو آمد، با ادب و متانت و وقار تمام دست داده با یک صدای خیلی مردانه گفت: «هلمز؛ شرلوک هلمز» آمدم خودم را پرازنته کنم که این شخص نگذاشت، لاینقطع و یک نفس گفت «می دانم شما حاجی محمد علی محلاتی هستید، قریب هفده سال است در عالم سیاحت می کنید، به طور مجرد در مملکت هندوستان مقیم بوده، به لسان چهار قوم علاوه بر لغت های فارسی و ترکی و عربی و ارمنی تکلم می نمایید، اهل دیانت هستید، لیکن دنبال راهی برای ترقی مملکت تان می گردید، بسیار دلتنگ سرکار والده هستید...
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.