"تنهايي" گزارشي است از يك شب سورچراني كه مشتي مردم گوناگون در جايي گرد آمده اند، شكم بارگي مي كنند، هياهو به راه مي اندازند و از سر و كله هم ...
"تنهايي" گزارشي است از يك شب سورچراني كه مشتي مردم گوناگون در جايي گرد آمده اند، شكم بارگي مي كنند، هياهو به راه مي اندازند و از سر و كله هم بالا مي روند. نويسنده از تماشاي اين قشقرق و پرخواري ها كناره گيري و تنهايي ميگزيند. به راه سوت و كوري رهسپار مي شود. نخست از آن همه آرامش، آن همه مهتاب سيمگون تابيده بر درختان سرمست مي شود و درون پاركي، چشمش به دو دلداده مي افتد. به آسمان نگاه مي كند. ستارگان را مي بيند كه همه تك و تنها سرگرم درخشش هستند. ماه تنها نيز همگام آنها مهتاب كرده است. ولي ديري نمي پايد كه در مي يابد، تنهايي در جهاني شدن نيست. در طبيعت هيچ پديده اي تنها يافت نمي شود و بايستي به ناگزير با همگان بود و تنهايي را به خود گذاشت كه قصه و بيماري اي بيش نيست.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.