داستان،
دو دوست در يك بعدازظهر آفتابي نوامبر در باشگاه اتومبيل راني فرانسه ناهار مي خوردند. ضمن صرف غذا دوست سالخورده، كنت دوبرانلي، كه ع ...
داستان،
دو دوست در يك بعدازظهر آفتابي نوامبر در باشگاه اتومبيل راني فرانسه ناهار مي خوردند. ضمن صرف غذا دوست سالخورده، كنت دوبرانلي، كه عمرش با عمرن قرن برابري مي كند، تجربه هاي تازه اش را با دوست جوانتر در ميان مي گذارد، و كلاف قصه در اين گفتگو باز مي شود.
اين رمان بي زمان است و درآميختگي رؤيا و بيداريست.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.