فيروز مرد چاق ميانسالی است كه به تنهایی زندگی می كند. او انسانی منزوی است كه مشغلهای ندارد جز جمع كردن اسكناسهایی خاص. در واقع او يك كلك ...
فيروز مرد چاق ميانسالی است كه به تنهایی زندگی می كند. او انسانی منزوی است كه مشغلهای ندارد جز جمع كردن اسكناسهایی خاص. در واقع او يك كلكسيونر اسكناس است، اما فقط اسكناسهایی را جمع می كند كه مردم روی آنها جملاتی در مورد اندوه يا شادی هایشان نوشتهاند. او نوزده سال يا زمانی در همين حدود اسكناسها را به بازی می گرفت تا شاید از تنهایی تاریكش به در آید. در همه این سالها هیچگاه شكل و شمایل، جنس كاغذ، طرحها، امضاها یا تاریخ و موضوعاتی كه مربوط به آنها می شود برایش آنقدر اهمیت نداشتند كه چیزهای دیگر، و آن چیزهای دیگر جملهها و نقوشی بود كه مردم روی اسكناسها ثبت می كردند. فيروز كه سالها به اين كار مشغول بود طی اتفاقاتی با پيرزن مرموزی آشنا می شود. مدتی بعد پيرزن خودكشی می كند و مرگ او و تأثير نوشتههای روی اسكناسها، باعث ایجاد تغییرات عمیقی در حال و هوای فیروز می شود و در نهایت به واسطه همین اتفاقات است كه او به معنای جدیدی از چیستی زندگی دست می یابد..
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.