داستان كودكان،
زمستان تمام شده بود و بهار از راه مي رسيد. هوا داشت گرم مي شد. درختان جوانه زدند و همه جا سبزخه بود. در شهر دختر بهار به همه ج ...
داستان كودكان،
زمستان تمام شده بود و بهار از راه مي رسيد. هوا داشت گرم مي شد. درختان جوانه زدند و همه جا سبزخه بود. در شهر دختر بهار به همه جا سر مي كشيد. هر كجا مي رفت سبز ميشد و هر كجا را نگاه مي كرد گل در مي آمد. دختر بهار گلها را به مردم مي داد و پولش را براي فقرا خرج
مي كرد. ناگهان دوباره هوا سرد شد.
We are using technologies like Cookies and process personal data like the IP-address or browser information in order to personalize the content that you see. This helps us to show you more relevant products and improves your experience. we are herewith asking for your permission to use this technologies.